پیاده نظام

لغت نامه دهخدا

پیاده نظام. [ دَ / دِ ن ِ ] ( اِ مرکب )پیاده سپاهی. مقابل سواره نظام. سپاهیان پیاده منظم. لشکریان بی مرکب : پیاده نظام عروس میدان جنگ است.

فرهنگ معین

( ~. نِ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) بخشی از لشکر که افراد آن پیاده اند.

فرهنگ عمید

آن قسمت از قشون که افراد آن پیاده اند و اسب ندارند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) صنفی از قشون که افراد آن پیاده اند پیاد. سپاهی مقابل سواره نظام : سپهسالار- اعظم رئیس کل قشون از توپخانه و قور خانه و زنبورکخانه و افواج قاهر و سواره و پیاده نظام .

ویکی واژه

بخشی از لشکر که افراد آن پیاده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب فال درخت فال درخت