پولادی

لغت نامه دهخدا

پولادی. ( ص نسبی ) فولادی. فولادین. منسوب به پولاد. از پولاد :
مجرمان را تن پولادی فرسوده شدی
گر تو اندر خور هر جرم دهی بادافراه.فرخی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به پولادین ۱- ساخته از پولاد فولادی فولادین : [ مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افرائ .] ( فرخی ) ۲- برنگ پولاد فولادی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم