پوشال

لغت نامه دهخدا

پوشال. ( اِ مرکب ) ( از پوچ یا پوک یا پوش + آل حرف نسبت ) چیزهای سبک و میان تهی و هیچکاره چون تراشه و رندیده چوب و خرده نجاری. الیاف و ساقه های برخی رستنی ها چون برنج و جز آن. پوچال. رندش. || پر و پوشال ، از اتباع است بمعنی آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اوریدکردن آن از پر و چینه دان و امعاء دور افکندنی آن.

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - تراشة چوب . ۲ - ساقة نازک بعضی گیاهان مانند: برنج ، نی .

فرهنگ عمید

۱. گیاه خشک.
۲. تراشۀ چوب.
۳. ساقه های نازک نی و جگن و گیاه های دیگر.

فرهنگ فارسی

گیاه خشک، تراشه چوب، ساقه های نازک نی وجگن
( اسم ) ۱- چیزهای سبک و میان تهی مانند تراشه و رندید. چوب و خرد. نجاری . ۲ - الیاف وساقه ای برخی رستنیها مانند برنج . یا پر و پوشال . آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اورید کردن از پر و چینه دان و امعائ دور افکندنی آن و.

ویکی واژه

پوشال (جمع پوشال‌ها)
چیزیکه باهاش روی چیزی را می‌پوشند.
تراشه/خرده چوب یا ساقه نازک بعضی گیاهان مانند: برنج و نی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم