پهنی

لغت نامه دهخدا

پهنی. [ پ َ ] ( حامص ) مقابل درازی. عرض و پهنا داشتن. پهن بودن. || عرض و پهنا.

فرهنگ معین

(پَ ) (حامص . ) ۱ - وسعت ، گشادگی . ۲ - عرض ، پهنا. مق درازی ، طول .

فرهنگ فارسی

۱-وسعت گشادگی فراخا. ۲- عرض پهنا مقابل درازی طول : بپهنی شدی چهره را پهن ساز درازیش کردی جبین را دراز. ( نظامی )
مقابل درازی عرض

ویکی واژه

وسعت، گشادگی.
عرض، پهنا. مق درازی، طول.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت