پهره

لغت نامه دهخدا

پهره. [ پ َ رَ / رِ ] ( اِ ) پاس و محافظت. ( برهان ).
پهره. [ پ َ رَ ] ( اِخ ) ( قریه... ) محلی در حدود افغانستان و سیستان. پهرک. رجوع به فهرج شود. ( تاریخ سیستان ) ( حبیب السیر چ قدیم تهران ج 2 ص 260 ). || بهیره. از نواحی هند. ( تاریخ شاهی ص 157 ).

فرهنگ معین

(پَ رَ یا رِ ) (اِ. ) نگهبانی ، پاس .

فرهنگ عمید

پاس، نگهبانی، محافظت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پاس محافظت نگهبانی
محلی در حدود افغانستان و سیستان

ویکی واژه

نگهبانی، پاس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم