پرژک

لغت نامه دهخدا

پرژک. [ پ َ ژَ ]( اِ ) گریه. ( رشیدی ) ( جهانگیری ). گریستن. ( رشیدی ) ( برهان ) ( جهانگیری ). گریه نمودن. ( برهان ) :
عرش و کرسی در آب شد پنهان
بس که کردم ز فرقتت پرژک.قطران.ولی این بیت مجعول و مصنوع مینماید.

فرهنگ معین

(پَ ژَ ) (مص ل . ) گریستن ، گریه کردن .

فرهنگ عمید

گریه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گریه گریستن .

ویکی واژه

گریستن، گریه کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ورق فال ورق فال تک نیت فال تک نیت فال عشقی فال عشقی