پر شور

لغت نامه دهخدا

پرشور. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) پرحرارت و حرکت.
- سری پرشور داشتن ، کله پرشور داشتن ؛ سری پرحرارت و جنب و جوش داشتن.
پرشور. [ پ َ ش َ ]( اِخ ) ناحیتی از نواحی هند به سمت غربی آب سند و علی التقریب به ده فرسنگی آن و آن بعهد غزنویان در جزو ولایات ایشان بود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب حاشیه ٔص 336 - 545-675 و ترجمه تاریخ یمینی ص 201 شود.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) پرحرارت .

فرهنگ عمید

۱. پرآشوب، پرغوغا.
۲. کسی که شوق و هیجان بسیار دارد، پرحرارت.

فرهنگ فارسی

پر آشوب، پرغوغا، پرحرارت، کسی که هیجان زیاددارد
ناحیتی است از نواحی هند
( صفت ) پر حرارت . یاسری پر شور داشتن. کله ای پر حرارت داشتن . یا نطق پرشور. که حرارت و گرمی داشته باشد که تند و آتشین باشد .

دانشنامه عمومی

latitudeپرشورlongitudeپرشورWebsiteپرشور
پرشور ( به انگلیسی: Pershore ) یک منطقهٔ مسکونی در انگلستان است که در میدلند غربی واقع شده است.
پرشور ۷٬۱۲۵ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

appassionato
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی