وعاء

لغت نامه دهخدا

وعاء. [ وِ / وُ ] ( ع اِ ) اعاء. خنور. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). آوند. ( مهذب الاسماء ). ظرف. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). باردان. ( ترجمه علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( دهار ). ج ، اوعیة، اَوعاء. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ( اصطلاح طب ) فضاء خالی درباطن عضو حاوی. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
- وعاء المیزان ؛ خانه ترازو. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ معین

(و ) [ ع . ] (اِ. ) آوند، ظرف . ج . اوعیه .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی وِعَاءِ: ظرف - کوله بار
معنی یُوعُونَ: در ظرف قرار می دهند - در ظرف جمع آوری می کنند (کلمه یوعون مضارع از مصدر ایعاء است به معنای قرار دادن چیزی در وعاء (ظرف) است . عبارت "وَﭐللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُوعُونَ" یعنی : و خدا به آنچه [از انکار، کفر، نفاق، حسد و...] در ظرف دل خود جمع میکنند، دان...
ریشه کلمه:
وعی (۷ بار)

ویکی واژه

آوند، ظرف.
اوعیه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال جذب فال جذب فال امروز فال امروز فال لنورماند فال لنورماند