وشتن

لغت نامه دهخدا

وشتن. [ وَ ت َ ] ( مص ) جستن. ( آنندراج ). رقص کردن. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). رقاصی کردن. ( برهان ). رقصیدن. ( برهان ). جست وخیز کردن. ( ناظم الاطباء ). و مخصوصاً آن قسم رقصی که مخصوص دراویش است. ( ناظم الاطباء ) :
یارم ز در درآمد وشتن کنید وشتن
این خانه را ز وشتن گلشن کنید گلشن.قاسم انوار.رجوع به وشت شود.

فرهنگ معین

(وَ تَ ) (مص ل . ) رقصیدن .

فرهنگ عمید

چرخیدن، دور زدن، گردیدن، رقصیدن.

ویکی واژه

رقصیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت فال تماس فال تماس فال لنورماند فال لنورماند