وابل. [ ب ِ ] ( ع ص ) بخشنده. جواد: رجل ٌ وابل. ( از اقرب الموارد ). || باران بزرگ قطره. ( غیاث ) ( منتهی الارب ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 102 ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). باران سخت. باران تند. باران درشت قطره. رگبار، باران تند بزرگ قطره : نگار من چو حال من چنین دید ببارید از مژه باران وابل.منوچهری.گر چه شمسی نه ابر، عالم را از کف راد تست وابل و رش.سوزنی.سپهر منصب و تمکین علای دولت و دین سحاب رأفت و باران رحمت وابل.سعدی. وابل. [ ب ِ ] ( اِخ ) مؤلف تاج العروس گوید: جد هشام بن یونس اللؤلوی المحدث ، از او حدیث کرد و حفید او اسحاق بن ابراهیم از جد خود حدیث نقل کرد و از ابوالقاسم بن النحاس المقری نقل حدیث کرده است. - انتهی. در منتهی الارب آمده : وابل ، نام جد حجاج بن یونس لؤلؤی محدث ( کذا ). وابل. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام قبیله ای است از عرب. ( از غیاث نقل از منتخب و صراح و لب الالباب و شرح نصاب ).
فرهنگ معین
(بِ ) [ ع . ] (اِ. ) باران تند و شدید.
فرهنگ عمید
ویژگی باران تند و شدید.
فرهنگ فارسی
( اسم ) باران تند و درشت قطره : (( نگار من چو حال من چنین دید ببارید از مژه باران وابل . ) ) ( منوچهری . د. چا. ۵۴ : ۲ ) نام قبیله ایست از عرب
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وَابِلٌ: باران تند و رگبار طولانی ریشه کلمه: وبل (۸ بار) «وابِلٌ» از مادّه «وَبْل» به معنای باران سنگین دانه درشت است، و لذا به کارهای سخت و سنگین و مصیبت بار نیز اطلاق شده است. اصل وَبْل چنانکه طبرسی فرموده به معنی شدت است، وابِل به معنی باران شدید و تند میباشد. در مصباح گوید: «وزبَلَ الشَّیْء:اِشْتَّدٌ» وَبیل به معنی شدید است. راغب میگوید: وَبْل وابِل بارانی است سنگین دانه و به مناسبت سنگینی به کاریکه از ضررش ترسند گویند وَبال. . مانند باغیکه در بلندی واقع است، باران تندی به آن رسیده و میوهاش را دوبرابر داده است. وابل سه بار در قرآن مجید ذکر شده است: .