هوشمندی
هوشمندی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی هوشمند. ذکاء. ذکاوت. فطانت :
جوانان ورا پاسخ آراستند
دل هوشمندی بپیراستند.فردوسی.بالای سرش ز هوشمندی
میتافت ستاره بلندی.سعدی.
زیرکی، زرنگی، دارای هوش بودن.
۱ - باهوش بودن : بالای سرش ز هوشمندی می تافت ستار. بلندی . ۲- عاقلی بخردی .