هنروری

لغت نامه دهخدا

هنروری. [ هَُ ن َرْ وَ ] ( حامص مرکب ) هنرمندی. هنر داشتن : از نفس پرور هنروری نیاید. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

هنرمندی هنر داشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال شمع فال شمع فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت