لغت نامه دهخدا
شاهی است مرا یارا با عدل عمرهمدل
بندیش از او گر گوش داری و بصر داری.فرخی.در فکرت اعمال هنر هم دل اسرار
بر ساحَت میدان خرد هم تک اوهام.مسعودسعد. || هم جرأت. دارای جرأت و شهامت برابر :
از فراوان کاندر آید شاه با شیران به صید
اسب او خو کرد و هم دل گشت با شیر ژیان.فرخی.قوت پشه نداری چنگ با پیلان مزن
هم دل موری نه ای ، پیشانی شیران مخار.جمال الدین عبدالرزاق.