هق

لغت نامه دهخدا

هق. [ هََ ق ق ] ( ع مص ) مانده کردن کسی را در جماع. ( منتهی الارب ). || گریختن. ( اقرب الموارد ).
هق. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش اشنویه شهرستان ارومیه که 453 تن سکنه دارد. آب آن از قادرچای و محصول عمده اش غله ، حبوب و توتون و کاردستی مردم جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

مانده کردن کسی را در جماع
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال ابجد فال ابجد فال سنجش فال سنجش