هدا

لغت نامه دهخدا

هدا. [ هََ ] ( ع مص ) هداء. هدء. رجوع به هداء [ هََ دَ ءْ ] شود.
هدا. [ هََ ] ( اِخ ) جایی است از نواحی طائف. ( معجم البلدان ). رجوع به طائف شود.

فرهنگ معین

(هُ ) [ ع . هدی ] (اِ. ) رستگاری ، راهنمایی .

فرهنگ عمید

۱. راهنمایی.
۲. رستگاری.
۳. راستی.
۴. (اسم ) راه راست.

فرهنگ فارسی

گوژ پشت گردیدن انحنا

فرهنگ اسم ها

اسم: هدا (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hoda) (فارسی: هدا) (انگلیسی: hoda)
معنی: هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست، هدی، هدایت کردن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
هدد (۱ بار)
. هدّ منهدم کردن و منهد شدن است با شدت صوت «اَلْهَّدُ: اَلْهَدْمُ بِشِدَّةِ صَوْتٍ». «هَداً» در آیه ممکن است در جای حال باشد به معنی مهدوة و شاید مفعول و در تقدیر«تَهُدُّ هَدّاً» باشد یعنی: نزدیک است از نسبت فرزند به خدا آسمانها پاره پاره شود و زمین شکافته شده و کوهها ساقط و منهدم گردند. این لفظ فقط یکبار در کلام الله آمده است.

ویکی واژه

هدی
رستگاری، راهنمایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال راز فال راز فال ارمنی فال ارمنی فال نخود فال نخود