هجاور

لغت نامه دهخدا

هجاور. [ هََ وَ ] ( اِخ ) نام شهری است از ملک ختا که مردم آنجا به خوش صورتی و صاحب حسنی مشهورند. ( برهان ) ( جهانگیری ). شهری است به ختا و منسوب به خوبرویان. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). نام شهری که مردم آنجا به خوب صورتی مشهورند. ( ناظم الاطباء ).
ای کرده روح با لب لعل تو نوکری
معشوق ازبکی و نگار هجاوری.پوربهای جامی.|| ( اِ ) گروه مردم. ( ناظم الاطباء ). جمعو گروه مردم را گویند. ( برهان ). گروه و جمعی را گویند از مردم. ( جهانگیری ).

فرهنگ معین

(هَ وَ ) (اِ. ) گروه مردم .

فرهنگ فارسی

۱-(اسم ) نام شهری که مردم آنجا بخوب صورتی مشهورند : (( ای کرده روح بالب لعل تونوکری معشوق ازبکی ونگارهجاوری ٠ ) ) (پوربهای ٠ جامی ) ۲- گروه وجمعی راگویند(ازمردم )٠

ویکی واژه

گروه مردم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال انبیا فال انبیا استخاره کن استخاره کن فال آرزو فال آرزو