هبال

لغت نامه دهخدا

هبال. [ هََ ] ( ع اِ ) نام درختی است که از آن تیر سازند. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). درختی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
هبال. [ هََ ب ْ با ] ( ع ص ) کسب کننده و ورزنده حیله ساز. ( ناظم الاطباء ). ورزنده حیله ساز. ( منتهی الارب ). کاسب محتال. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ). ذوالرمة گوید :
او مطعم الصید هبال لبغیته
الفی اباه بذاک الکسب یکتسب.
|| شکاری فریبنده. ( منتهی الارب ). صیادی که ناگهان بر صید برآید. ( ناظم الاطباء ).شکارچی که شکار را بفریبد. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( تاج العروس ). گفته شده : «او مطعم الصید هبال لبغیته ». ( اقرب الموارد ). ذئب هبال ؛ گرگ فریبنده. ( ناظم الاطباء ). || صیاد. ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ).

فرهنگ معین

(هَ ) [ ع . ] (اِ. ) نام درختی است که از آن تیر سازند.

فرهنگ فارسی

(اسم )درختی است که از آن تیرسازند.
کسب کننده و ورزنده حیله ساز ورزنده حیله ساز

ویکی واژه

نام درختی است که از آن تیر سازند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود