نوراهان

لغت نامه دهخدا

نوراهان. [ ن َ / نُو ] ( اِ مرکب ) راه آورد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). هر چیز که به رسم تحفه و هدیه و ارمغان آورند. ( ناظم الاطباء ). چیزی باشد که چون کسی از جائی بیاید به رسم تحفه بیاورد. ( جهانگیری ). چیزی را گویند که کسی از جائی به رسم تحفه و هدایا و پیش کش ارمغان بیاورد. ( برهان قاطع ). نورهی. نورهان. سوغات. ره آورد :
صبح آمده زرین سلب نوروز نوراهان طلب
زهره شکاف افتاده شب وز زهره صفرا ریخته.خاقانی.|| مژدگانی و خبر خوش را نیز گویند. ( برهان قاطع ).

فرهنگ معین

(اِ. ) نک . نورهان .

فرهنگ عمید

= نورهان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- تحفه هدیه پیشکش ارمغان . ۲- مژدگانی .

فرهنگ اسم ها

اسم: نوراهان (پسر) (فارسی)
معنی: نورهان، تحفه، سوغات، ارمغان

ویکی واژه

نگاه کنید نورهان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت