نشیمنگاه. [ ن ِ م َ ] ( اِ مرکب ) آنجا که نشینند. ( یادداشت مؤلف ). جای نشستن. || آشیانه. لانه. رجوع به نشیمن شود. || آنجای تن که بر او نشینند. مقعد. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه بر آن نشینند. رجوع به نشیمن شود.
فرهنگ معین
( ~ . )(اِمر. )جای نشستن ، نشستنگاه .
فرهنگ عمید
۱. جای نشستن، نشستنگاه. ۲. [قدیمی] خانه.
فرهنگ فارسی
جای نشستن، نشستگاه ( اسم ) ۱ - محل نشستن : شاهین ...از نشیمنگاه دست سلاطین برخاسته و بالای سر او بتفاخر ایستاده ...