نشاخت. [ ن ِ ] ( مص مرخم ، اِمص ) نشاند. رجوع به نشاختن شود. || به معنی تعیین هم آمده است که خبر دادن و آشکار ساختن و خاص گردانیدن باشد. ( برهان قاطع ). رجوع به نشاختن شود.
فرهنگ فارسی
نشاند . یا به معنی تعیین هم آمده است که خبر دادن و آشکارا ساختن و خاص گردانیدن باشد .
ویکی واژه
نشاند.نشاندن. بیفگند برگستوان و بتاخت/ به گرد سپه چرمه اندر نشاخت «فردوسی»