نتایج

لغت نامه دهخدا

نتایج. [ ن َ ی ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نتیجه. ( از فرهنگ نظام ). رجوع به نتیجه شود. || سرانجام ها. ماحصل ها. ( ناظم الاطباء ). عواقب : از نتایج عاقبت آن [ محنت ] غافل بودی. ( کلیله و دمنه ).
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است.انوری.|| زادگان. موالید : این خصلت از نتایج طبع زمان است. ( کلیله و دمنه ). در تمام معانی رجوع به نتیجه شود.

فرهنگ معین

(نَ یِ ) [ ع . نتائج ] (اِ. ) جِ نتیجه .

فرهنگ عمید

=نتیجه

فرهنگ فارسی

بوجود آید، جمع نتیجه
( اسم ) جمع نتیجه : ۱ - نتیجه ها سرانجام ماحصل ها: چون ازیورشی که ساحه نتایجش فتح تمام ممالک مصروشام وروم بود بمستقرسلطنت پایدارمراجعت نمود.۲ - زادگان موالید. یانتایج طبع .۱ - زاده طبیعت:این خصلت از نتایج طبع زمان است.شعر
جمع نتیجه است یا سر انجامها

ویکی واژه

نتائج
جِ نتیجه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال حافظ فال حافظ فال فرشتگان فال فرشتگان فال تاروت فال تاروت