ناگرفت

لغت نامه دهخدا

ناگرفت. [ گ ِ رِ ] ( ق مرکب ) ناگاه. ناگهان. به یک ناگاه. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). از نا ( نفی ، سلب ) + گرفت [ از: گرفتن ]. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). ناگهان. ( مؤیدالفضلا ). ناگاه. ( غیاث اللغات ) ( بهار عجم ) ( انجمن آرا ). بی خبر. دفعةً. ( ناظم الاطباء ). بغتةً. به ناگاه. ناگاهان :
قامتش تیر است جان بشکافم و جایش کنم
ناگرفت آن تیر اگر یک روز در شست افتدم.امیرخسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(گِ رِ ) (ق . ) ناگهان ، بی خبر.

فرهنگ عمید

بی خبر، ناگاه، ناگهان.

ویکی واژه

ناگهان، بی خبر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت