نامبرده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ذکر شده، مذکور.
۳. نامدار.
فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱- مشهورمعروف.۲ - مذکورذکرشده. توضیح درافغانستان [ نامبرده ] بمعنی فوق مستعمل است وفرهنگستان ایران هم بهمین معنی آنراانتخاب کرده است . ۳ - مسمی موسوم نام دار : [ متکلمان گفتند نام دیگرست و نامبرده دیگر...] یا نامبردگان .جمع نامبرده . کسانی که سابقانامشان برده شده . یانامبرده ها.جمع نامبرده .نامبردگان .