ناصاف

لغت نامه دهخدا

ناصاف. ( ص مرکب ) آنچه صاف نباشد. ( از آنندراج ). کدر. ( ناظم الاطباء ). غیرزلال. تصفیه ناشده. آلوده.
- آب ناصاف ؛ آب آلوده. آب تصفیه نشده. آب غیرزلال.
|| ناهموار. ( ناظم الاطباء ). ناراست. غیرمستقیم. که صاف و یکنواخت نیست. || آنچه پاک نباشد. ( از آنندراج ). چرکین. ( ناظم الاطباء ). ناپاک.

فرهنگ معین

[ ع - فا. ] (ص . )۱ - کدر، تصفیه نشده . ۲ - ناهموار. ۳ - چرکین ، ناپاک .

فرهنگ عمید

۱. ناهموار.
۲. کدر، چرکین.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - تصفیه نشده کدر. ۲ - چرکین ناپاک .۳ - ناهموار.

ویکی واژه

کدر، تصفیه نشده.
ناهموار.
چرکین، ناپاک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم