ناشمرده.[ ش ِ / ش ُ م ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) شمرده ناشده. بی حساب. نامعدود. که نتوان شمرد از بسیاری : همان کنجد ناشمرده فشاند کزین بیش خواهم سپه بر تو راند.نظامی.مشمر گام گام همچو زنان منزل ناشمرده باید شد.عطار.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - شمرده نشده .۲ - بی حساب نامعدود مقابل شمرده .