ناتام

لغت نامه دهخدا

ناتام. ( ص مرکب ) ناقص. ناتمام. غیرکامل :
ناتام در اینجایت آوریدند
تا روزی از اینجابرون شوی تام.ناصرخسرو.

فرهنگ معین

[ فا - ع . ] (ص . ) ناتمام .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناتمام غیرکامل ناقص : ناتام دراینجایت آورند تاروزی ازاینجابرون شوی تام . ( ناصرخسرو ) مقابل تام تمام .

ویکی واژه

ناتمام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم