میهنی

لغت نامه دهخدا

میهنی. [ هََ ] ( ص نسبی ) منسوب است به میهن. رجوع به میهن شود. || منسوب است به میهنه و آن دیهی است در خراسان و زادگاه شیخ ابوسعید ابوالخیر باشد. ( از یادداشت مؤلف ). منسوب است به میهنه که از قراء خابران از نواحی سرخس باشد. ( از لباب الانساب ).
میهنی. [ هََ ] ( اِخ ) شیخ ابوسعید فضل اﷲبن ابی الخیر، عارف. رجوع به ابوسعید شود.
میهنی. [ هََ ] ( اِخ ) رجوع به اسعد میهنی شود.

فرهنگ فارسی

شیخ ابو سعید فضل الله بن ابی الخیر عارف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق فال آرزو فال آرزو