مکش

لغت نامه دهخدا

مکش. [ م َ ک ِ ] ( اِمص ) مک و مص. || جذب و کشش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مک و مص . یا جذب و کشش

فرهنگستان زبان و ادب

{intake, inlet, admission , induction} [قطعات و مجموعه های خودرو] فرایندی که درطی آن مخلوط سوخت و هوا به داخل سیلندر وارد می شود
{suction} [علوم پایۀ پزشکی، علوم سلامت] بیرون کشیدن گاز یا مایع با ایجاد فشار منفی و معمولاً به وسیلۀ ابزار مکانیکی

دانشنامه آزاد فارسی

مَکِش (suction)
عمل یا فرآیند مَکیدن؛ و نیز ایجاد خلأ در فضای محدود و به درون کشیدن شاره (سَیال) یا چسباندن یک جسم، مثلاً لاستیک بادکش، به برخی چیزها براثر فشار جوّ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت