موهومات

لغت نامه دهخدا

موهومات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ موهومة. چیزهای موهوم که وجود خارجی ندارند. ( ناظم الاطباء ). || خرافات. عقاید خرافی. اعتقادات خرافی و باطل و بی اساس. انیاب اغوال. فسونها.نیش غولها. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به موهوم شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع موهومه ( موهوم ) . ۱ - بوهم در آمده ها. ۲ - خرافات .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم