مهادات

لغت نامه دهخدا

مهادات. [ م ُ ] ( ع اِمص ) مهاداة. اعتماد بر دیگری در رفتار. ( ناظم الاطباء ). || به یکدیگر هدیه دادن : مکاتبات و ملاطفات و مهادات پیوسته گشت. ( تاریخ بیهقی ص 682 ). با وی تذکره ای است چنانکه رسم رفته است و همیشه از هر دو جانب چنین مهادات و ملاطفات می بوده. ( تاریخ بیهقی ص 209 ). بگوی که نگاهداشت رسم را این چیز فرستاده آمد بر اثر عذرها خواسته آید و سزای هر دو جانب مهادات و ملاطفات شود. ( تاریخ بیهقی ص 210 ). به طریق مهادات و ملاطفت و انواع مبرات به دست آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 310 ). و رجوع به مهاداة شود.
مهاداة. [ م ُ ] ( ع مص ) به دو تن آوردن چنانکه یکی بر یک جانب و دیگری بر دیگر جانب. یقال : جاء فلان یهادی بین اثنین ؛ اذا کان یمشی بینهما معتمداً علیهما من ضعف أو سکر؛ یعنی آمد فلان که تکیه کرده بود از ضعف و یا از مستی بر دو نفر یکی از طرف راست و یکی از طرف چپ. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). کسی را به دو تن آوردن چنانکه یکی بر جانبی باشد و دیگری بر جانبی چون بیماری یا مستی را. ( یادداشت مؤلف ). || به یکدیگر هدیه دادن. ( از اقرب الموارد ). مهادات. || طعام آوردن هرکس و در جمع خوردن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . مهاداة ] (مص ل . ) هدیه دادن به یکدیگر.

فرهنگ عمید

هدیه دادن به یکدیگر.

ویکی واژه

مهاداة
هدیه دادن به یکدیگر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال حافظ فال حافظ فال اوراکل فال اوراکل فال فنجان فال فنجان