منقلی

لغت نامه دهخدا

منقلی. [ م َ ق َ ] ( ص نسبی ) منسوب به منقل. رجوع به منقل شود. || اهل منقل ؛ عملی. آدم تریاکی و مبتلا به استعمال تریاک. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ معین

(مَ قَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به منقل . ۲ - (عا. ) تریاکی ، عملی ، کسی که معتاد به کشیدن تریاک باشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به منقل ۲ - مبتلی بکشیدن تریاک تریاکی عملی

ویکی واژه

منسوب به منقل.
تریاکی، عملی، کسی که معتاد به کشیدن تریاک باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم