مقرره

لغت نامه دهخدا

مقرره. [ م ُ ق َرْ رَ رَ / رِ ] ( از ع ، ص ) برقرار شده و برپا شده و معین شده و قرار داده شده. ( ناظم الاطباء ). تأنیث مقرر. ج ، مقررات. و رجوع به مقرر و مقررات شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مقرر جمع : مقررات .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم