مفلاک

لغت نامه دهخدا

مفلاک. [ م ِ / م َ ] ( ص ) تهیدست. درویش. ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 276 ). فلک زده و پریشان حال که الحال مفلوک گویند، و این از اشتقاقات فارسیان است چون فلاکت و نزاکت و... ( فرهنگ رشیدی ). مردم تهیدست و پریشان و درویش و مفلس را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). تهی دست. درویش. حقیر و پریشان. ( از مجمعالفرس سروری چ دبیرسیاقی ج 3 ص 1331 ). به قول رشیدی این کلمه برساخته فارسیان است ، مانند فلاکت ، ولی کلمه مذکور را قزوینی اصیل دانسته. اما باید دانست که مفلاک در کتب عربی نیامده و بجای آن بدین معنی «مفلاق » استعمال شده. بنابراین یا در عربی عامیانه مفلاق تبدیل به مفلاک شده و یا ایرانیان در آن تصرف کرده اند. ( قول اخیر اصح می نماید، زیرا در لغت فرس اسدی هم جزو لغات فارسی یاد شده و رشیدی هم همین را تائید می کند ) و از همین کلمه بعداً مفلوک و فلاکت ساخته شده. ( فرهنگ فارسی معین ) :
از فلک نحسهابسی بیند
آنکه باشد غنی شود مفلاک.
ابوشکور ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 276 ).
هرزه و مفلاک بی نیاز از تو ( کذا )
با تو برابر که راز بگشاید ( کذا ).
ابوشکور ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 276 ).
چیزی الفنج عزیزا که چو مفلاک شوی
خوار گردی بر خلقان و کم از خاک شوی.چاکرعلی چیره ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).افلاک توانگر از ستاره
در جنب ستانه تو مفلاک.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 461 ).به قسمت است مقادیر رزق نز جهد است
دلیلش ابله مرزوق و زیرک مفلاک.جمال الدین عبدالرزاق ( از مجمعالفرس سروری ).

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (ص . ) تهیدست ، بی چیز، مفلوک .

فرهنگ عمید

مفلوک، تهیدست، بی چیز: به قسمت است مقادیر رزق نه از جهد است / دلیلش ابله مرزوق و زیرک مفلاک (جمال الدین عبدالرزاق: ۲۲۸ ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) تهیدست بی چیز مفلوک : [ از فلک نحسهابسی بینند آن که باشد غنی شود مفلاک . ) ( ابوشکور. لفااق.۲۷۶ ) توضیح بقول رشیدی این کلمه بر ساخته فارسیان است مانند فلاکت ولی کلمه مذکور را مرحوم قزوینی اصیل دانسته اما باید دانست که مفلاک در کتب معتبر عربی نیامده و بجای آن بدین معنی [ مفلاق ] استعمال شده . بنابراین یا در عربی عامیانه مفلاق تبدیل به مفلاک شده و یاایرانیان در آن تصرف کرده اند ( قول اخیر اصح مینماید زیرا در لغت فرس اسدی هم جزو لغات فارسی یاد شده و رشیدی هم همین را تایید میکند ) و از همین کلمه بعدا مفلوک و فلاکت ساخته شده .

ویکی واژه

تهیدست، بی چیز، مفلوک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ای چینگ فال ای چینگ فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس