مفتتح. [ م ُ ت َ ت َ ] ( ع ص ) گشاده شده و آغازشده و شروع شده. || شهر فتح شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) آغاز. ابتدا. درآمد. مدخل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : مفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 28 ). و خوانده آمده است که میرمحمود سبکتگین در مفتتح حال خویش سیف الدوله لقب داشت. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 71 ).|| زمان افتتاح. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مکان افتتاح. ( یادداشت ایضاً ). مفتتح. [ م ُ ت َ ت ِ ] ( ع ص ) گشاینده. افتتاح کننده. و رجوع به افتتاح شود. || فتح کننده و گیرنده شهر. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(مُ تَ تَ ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) باز کرده شده ، گشوده . ۲ - (اِ. ) آغاز (کتاب ، رساله )، مدخل . (مُ تَ تِ ) [ ع . ] (اِفا. ) باز کننده ، گشاینده .
فرهنگ عمید
۱. گشوده شده، باز شده، گشوده. ۲. آغاز شده.
فرهنگ فارسی
( اسم ) باز کننده گشاینده . گشاینده افتتاح کننده
ویکی واژه
آغاز (کتاب، رساله) باز کرده شده، گشوده. ، مدخل. باز کننده، گشاینده.