معاود. [ م ُ وِ ] ( ع ص ) آن که پیوسته بر کاری باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ماهر در عمل خویش. ( از اقرب الموارد ). || خوی گر به چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مواظب. ( اقرب الموارد ). || دلاور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شجاع و دلاور. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بازگشت کننده به کار نخستین. برگردنده. مراجعت کننده. و رجوع به معاودة و معاودت شود.
فرهنگ عمید
۱. مواظب. ۲. ماهر در کار خود.
فرهنگ فارسی
آنکه پیوسته بر کاری باشد ماهر در عمل خویش .
ویکی واژه
مواظب. ماهر در کار خود. معاود به معنی بازگشته که جمع آن به معاودین معروف شده است. ایرانیانی بودند ساکن عراق، به ویژه در کربلا که در سال ۱۳۵۰ خورشیدی و در زمان ریاست جمهوری احمد حسن البکر، رژیم بعث عراق و به دلیل اختلافات سیاسی با حکومت پهلوی دوم که با عدم تمدید اقامت آنان و فشار حکومت بعث به میهن اصلی خود، ایران بازگشتند. مواظب. ماهر در کار خود.