لغت نامه دهخدا
- مشق چیزی رساندن ؛ مشق بسیار کردن. ( بهار عجم )( آنندراج ). مشق آن چیز کردن. تمرین و ممارست کردن در آن چیز :
(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - (مص م . ) تمرین و ممارست برای بدست آوردن آمادگی و مهارت در کاری ، فنی یا هنری . ۲ - (اِمص . ) تمرین .
تمرین و ممارست برای بدست آوردن آمادگی و مهارت در کاری، فنی یا هن
تمرین. ؛ الف - نمونه خط معلم خطاطی. ب - نمونه، الگو. ؛ ~ شب تکلیف درسی که شاگرد باید در خانه انجام دهد. ؛~نظام اجرای عملیات نظامی.