مسکوت. [ م َ ] ( ع ص ) کسی که دچار بیماری سکته شده باشد. ( از اقرب الموارد ) ( ذخیره خوارزمشاهی ). سکته زده. مبتلی به بیماری سکته. || ساکت شده و خاموش شده. ( ناظم الاطباء ). - مسکوت عنه ؛ چیزی که سزاوار خاموشی بود، و نگفتنی. ( ناظم الاطباء ). - مسکوت گذاشتن مطلبی ؛ از آن سخن نگفتن. نخواستن که مطرح شود.