مستغیث. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استغاثة. فریادخواه یعنی دادخواه. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). مستعین و مستنصر. ( از اقرب الموارد ). صارخ. استغاثه کننده. مستصرخ. و رجوع به استغاثه شود.
فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) فریادخواه ، دادخواه .
فرهنگ عمید
کسی که طلب یاری و فریادرسی کند، استغاثه کننده.
فرهنگ فارسی
استغاثه کننده، کسی که طلب یاری وفریادرسی کند (اسم ) آنکه فریاد رسی و داد خواهی کند استغاثه کننده جمع : مستغیثین.