مرده‌شو

لغت نامه دهخدا

مرده شو. [ م ُ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) مرده شوی. مرده شوینده. غسال که تن مردگان را بشوید و غسل دهد.
- مرده شوبرده ، مرده شوی شسته ؛ نفرینی است. ( آنندراج ). زشت. ناپسند. منفور :
بر سر فوطه پریشان نه ز بی پروائیست
مرده شو برده پریشان زغم خاتون است.جلالا ( آنندراج ).- امثال :
چه عزائی که مرده شو هم گریه می کند.
ماما آورده را مرده شو می برد.
مرده شو ضامن بهشت و دوزخ کسی نیست .

فرهنگ عمید

= مرده شور

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که شغلش شستشو و غسل دادن مردگان است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم