مراء

لغت نامه دهخدا

مراء. [ م ِ ] ( ع مص ) با کسی ستهیدن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 88 ) ( دستورالاخوان ). جدال و ستیزه کرده.( غیاث اللغات ). پیکار نمودن با کسی. جدال کردن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). مجادله کردن و پا فشردن. ( از متن اللغة ). مجادله کردن. منازعه کردن. لجاج ورزیدن و طعنه زدن در سخن کسی به قصد تزییف سخن او یا تحقیر گوینده . مماراة. ( از اقرب الموارد ). جدال. مرا. || شک کردن. شک. ( یادداشت مؤلف ). مراء اعتراضی است بر سبیل شک و ریبت. ( از متن اللغة ). رجوع به معنی قبلی شود. || گوارا شدن طعام. ( صراح ). مرء. رجوع به مرء شود. || ( اِ ) ج ِ مِرآة است. رجوع به مرآة شود. || ( اِمص ) خودنمائی. ( غیاث اللغات ). رجوع به مرا و مرا کردن شود.
مراء. [ ] ( اِخ ) ( نام قدیم مروان ) دهی است جزء دهستان تارود بخش حومه شهرستان دماوند. در 11هزارگزی جنوب غربی دماوند و 5هزارگزی راه اصلی دماوند به تهران ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع و دارای 800 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تارود تأمین می شود. محصولش غلات ، بنشن ، سیب زمینی ، انگور،پیاز و شغل مردمش زراعت و جاجیم بافی است. آثار قلعه خرابه قدیمی و دو بقعه معروف به مقبره پسران مروان دارد. مزارع کبوددره ، و ریگ دره ، و یک مزرعه دیگرجزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) ستیزه کردن ، جدال کردن . ۲ - (اِ. ) جدال ، ستیزه .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مراء یکی از رذایل اخلاقی بزرگ می باشد که از گناهان کبیره است.
مراء عبارت است از ایراد و اعتراض به سخن دیگری و اظهار نقص و خلل در آن به قصد تحقیر و اهانت وی، و اظهار برتری و هوشمندی خود.
معنای اصطلاحی
جدال همان مراء است که مورد و متعلق آن مسائل اعتقادی و بیان و تقریر آنها باشد. و خصومت نوعی مجادله و لجاج در گفتار است برای به دست آوردن مالی یا مقصودی دیگر؛ و این گاهی با ابتدا و شروع به سخن است و گاهی به نحو اعتراض.مراء نوعی ایذاء است.
خاستگاه
مراء ناشی از عداوت و حسد می باشد. ولی جدال و خصومت، زمانی از یکی از این دو و زمانی از غیر این دو ناشی و صادر می شود.
جدال ممدوح
...
[ویکی الکتاب] معنی مِرَاءً: بحث و مجادله (کلمه مریة به معنای تردد در چیزی است ، و شک از مریه عمومیتر است . امتراء و ممارات به معنای محاجه (دلیل آوردن)در آن امری است که مورد تردید باشد . اصل کلمه مریة از اصطلاح مریت الناقة گرفته شده که معنایش به پستان ماده شتر جهت دوشیدن شیر دس...
ریشه کلمه:
مری (۲۰ بار)
با این که «جدال»، «مراء» و «حِجاج» (بر وزن لجاج) در معنا، شبیه یکدیگرند، ولی در «مراء» یک نوع مذمت و نکوهش افتاده است; زیرا در مواردی به کار می رود که، انسان روی یک مسأله باطل پافشاری و استدلال می کند.
«مِراء» ـ به طوری که «راغب» در «مفردات» می گوید ـ در اصل، از مَرَیْتُ النّاقَةَ: یعنی «پستان شتر را برای دوشیدن به دست گرفتم» گرفته شده است، سپس، به بحث و گفتگو پیرامون چیزی که مورد شک و تردید است اطلاق گردیده. و بسیار می شود که در گفتگوهای لجاجت آمیز، و دفاع از باطل به کار می رود، ولی، ریشه اصلی آن محدود به این معنا نیست، بلکه، هر نوع بحث و گفتگو را درباره هر مطلبی که محل تردید است شامل می شود.
دانشمندان اسلامی برای این کلمه معانی مختلفی گفته اند: «مراء» به معنای اظهار فضل و کمال است. «مراء» به حملات دفاعی در بحث گفته می شود. «مراء» اعم از مسائل علمی و غیر علمی است.
به گفته مرحوم «علامه مجلسی»، در «بحار الانوار»، «جدال» و «مراء»، بیشتر در مسائل علمی به کار می رود. و نیز گاهی گفته شده که در «مراء» هدف، اظهار فضل و کمال است. گاه گفته اند: «مراء» اعم از مسائل علمی است. و گاه گفته اند: «مراء» جنبه دفاعی در مقابل حملات خصم دارد.

ویکی واژه

ستیزه کردن، جدال کردن.
جدال، ستیزه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد