مخروب

لغت نامه دهخدا

مخروب. [ م َ ] ( ع ص ) ویران کرده شده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). ویران و ناآبادان. ( ناظم الاطباء ). || دزدیده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( آنندراج ). || تاراج شده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) خراب شده ، ویران شده .

فرهنگ عمید

= مخروبه

فرهنگ فارسی

( اسم ) خراب شده ویران کرده شده .

ویکی واژه

خراب شده، ویران شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم