لغت نامه دهخدا
- محمودةالخصائل ؛ نیکوسیر :
دل داده ام بیاری شوخی کشی نگاری
مرضیةالسجایا محمودةالخصائل.حافظ.
محموده. [ م َ دَ ] ( ع ص ) محمودة. پسندیده و ستوده : و سقم صفراوی نهار را به سقمونیای تدابیر محموده دفع نماید. ( دره نادره چ سیدجعفر شهیدی ص 89 و 90 ). آثار محموده او بر صحایف اعمال سردفتر مناقب ستوده. ( لباب الالباب ).
محموده. [ م َ دَ / دِ ] ( اِ ) سقمونیا. داروئی مسهل. زاخل. عصاره نباتی پرشیر که شاخهای بسیار از یک بیخ آن می روید و به قدر سه چهار ذرع بر زمین پهن می شود و برگش مثل لبلاب و... گلش سفید است. ( از تحفه حکیم مؤمن ) : و سقم صفراوی نهار را به سقمونیای تدابیر محموده دفع نماید. ( دره نادره چ سیدجعفر شهیدی ص 89 و 90 ).
محموده. [ م َ دَ / دِ ] ( اِ ) گیاهی است پایا از تیره پیچک ها که در حقیقت یکی از گونه های نیلوفر است. دارای ریشه ستبر گوشت دار و ساقه بالارونده و پیچنده به ارتفاع بین 2 تا 5 متر و در نواحی غربی قفقاز و سوریه و عراق و یونان و نواحی غربی ایران به حالت خودرو میروید.
محموده. [ م َ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندره شهرستان سنندج ، واقع در 32هزارگزی باختر شوسه سنندج به سقز و یک هزارگزی راه جدید به سنندج با 95 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).