متوازن

لغت نامه دهخدا

متوازن. [ م ُ ت َ زِ ] ( ع ص )هم وزن و هم سنگ. ( ناظم الاطباء ). آنچه که هم وزن و معادل دیگری باشد. هم وزن. هم سنگ. ( فرهنگ فارسی معین ).
- سجع متوازن ؛ سجعی باشد که درآن موازنه ملحوظ شود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). چنان است که کلمات فقط در وزن یکی باشد. مانند: «بحری است مواج و شخصی نقاد» در این مثال بحر با شخص و مواج با نقاد سجع متوازن است. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به سجع شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ زِ ) [ ع . ] (اِفا. ) هم وزن ، برابر.

فرهنگ عمید

چیزی که با چیز دیگر هم وزن و برابر باشد، هم وزن، هم سنگ.

فرهنگ فارسی

هموزن، همسنگ، چیزی که باچیزدیگرهموزن وبرابرباشد
( اسم ) آنچه که هم وزن و معادل دیگری باشد هم وزن هم سنگ .

فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← دوتایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت فال جذب فال جذب فال پی ام سی فال پی ام سی