متمادی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) دراز. ( آنندراج ) ( غیاث ). هر چیز دراز و طولانی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کشیده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مدت متمادی ؛ مدت دراز و زمان بسیار. ( ناظم الاطباء ). || ستیهنده در چیزی. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). ستیزنده و خصومت کننده. || کسی که الحاح واصرار در کاری میکند و مداومت بر آن مینماید. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تمادی شود.
فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) طولانی ، دائمی .
فرهنگ عمید
۱. مدت دار، طولانی. ۲. [قدیمی] ویژگی کسی که بر چیزی اصرار و لجاج کند.
فرهنگ فارسی
مدت دار، دائمی، همیشگی، دراز ( اسم و صفت ) مدت دارنده طولانی دراز : مدتی میگذرد که در کمین این مرغان بوده ام