متشخص

لغت نامه دهخدا

متشخص. [ م ُ ت َ ش َخ ْ خ ِ ] ( ع ص ) جدا و ممتاز. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مرد معتبر و دارای آبرو و صاحب شأن و خدم و حشم. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تشخص شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ شَ خِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ممتاز، دارای تشخص .

فرهنگ عمید

بزرگ و ممتاز، دارای تشخص.

فرهنگ فارسی

شخص بزرگ وممتاز، دارای تشخص
( اسم ) دارند. شخصیت ممتاز : در میان این خاطرات فراموش نشدنی قضی. خانم متشخصی که در بازار کفشدوز های مشهد بحمایت بچه در آمده بود از لحاظ خود مرد گفتنی تر بود ... جمع : متشخصین .

ویکی واژه

distinto
ممتاز، دارای تشخ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم