متحاب

لغت نامه دهخدا

متحاب. [ م ُ ت َ حاب ب ] ( ع ص ) یکدیگر را دوست گیرنده. ( آنندراج ). دوست گرفته مر یکدیگر را. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تحاب شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) یکدیگر را دوست گیرنده ، دوست .

فرهنگ فارسی

یکدیگررادوست دارنده
( اسم ) یکدیگر را دوست گیرنده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم