لغت نامه دهخدا
- متبدل شدن ؛ دگرگون گردیدن. تبدیل شدن :
بسیار برنیاید شهوت پرست را
کین دوستی شود متبدل به دشمنی.سعدی.بر دوستی پادشاهان اعتماد نتوان کرد و بر آواز خوش کودکان غره نباید بود که آن به خیالی متبدل شود و این به خوابی متغیر گردد. ( گلستان ).