مبذول داشتن

فرهنگ معین

( ~. تَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - بخشیدن . ۲ - به عمل آوردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بخشیدن دادن ( در سخن از بزرگان باحترام استعمال شود ) : عاطفت خسروانه ملتمس او را مبذول داشت . ۲ - انجام دادن بعمل آوردن : از کوششهایی که مبذول داشته اید سپاسگزاریم .

ویکی واژه

بخشیدن.
به عمل آوردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم