لغت نامه دهخدا
مبتکر. [ م ُ ت َ ک ِ ]( ع ص ) آن که بامداد برخیزد. ( آنندراج ). برخیزنده بامداد. || آن که پگاه می آید. ( ناظم الاطباء ). || آن که میوه اول رسیده خورد. ( آنندراج ). خورنده نوبر میوه ها. ( ناظم الاطباء ). || کسی که دررسد آغاز خطبه را. ( آنندراج ). دررسنده آغاز خطبه را. || رباینده بکارت دختر. ( ناظم الاطباء ). || ابتکارکننده. نوآورنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آنکه چیز تازه پدید آرد.