لیچ

لغت نامه دهخدا

لیچ. ( اِ ) لچ. حالتی از ریمناکی و چرکینی جراحت. و رجوع به لیچ افتادن و لچ افتادن شود.

فرهنگ عمید

آب کشیده، آب افتاده، خیس.
* لیچ شدن: (مصدر لازم ) خیس شدن.

فرهنگ فارسی

آبکشیده، آب افتاده، خیس، لیچ شدن:خیس شدن

دانشنامه عمومی

در داستان های تخیلی، یک لیچ ( به انگلیسی: Lich ) ( /ˈlɪtʃ/ ; در انگلیسی باستان līċ، به معنای «لاشه/مردار» ) گونه ای جانور مرده متحرک است. و همچنین قابلیت استفاده از جادوی حد بالا را دارد و یک نوع کستر است

ویکی واژه

نهایتاً از نیا-هندو-اروپایی -reǵ*. همریشه با انگلیسی rain.
آب‌کشیده؛ آب‌افتاده؛ خیس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال راز فال راز فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ